💥دانیـــال💥دانیـــال، تا این لحظه: 7 سال و 4 ماه و 25 روز سن داره

دانیــال یـه دنیـــاست

😍دوسش داره خـــوب😍

این روزا آقا دانیال مــدام اشک دخترخاله شو در میاره ماجرا از این قراره: از اونجا که آقا دانیال و دخترخاله روژان هر روز که ماماناشون میرن سر کار پیش مامان خانم فرح میمونن و خلاصه اینکه ایشون یعنی پسرخاله هرجا روژان خانم تشریف دارن میخواد باعجله و سرعت خودش رو بهش برسونه و ببوستش و از اونجا که خیلی کوچولو هست هنوز تعادل راه رفتنش کامل نشده، تالاپی میوفته روش و کل صورتشو خیس میکنه با آب دهنش  والبته هراز گاهی هم اختیارشو از دست میده و از ذوق فراوون دندونش میگیره که البته دندون گرفتنِ از روی دوست داشتنه و کاملا ارثیه (باباش) و اینه که روژان خانم شروع میکنه به گریه کردن گاهی وقتا تو خوابم میخواد بره سراغش انقدر که کلافمون می...
27 دی 1396

کمک به مامان😉

ای بــابــا پسرکوچولوی دوست داشتنیه من چه زود داری بزرگ میشی دلم برای شیرین کاریات تنگ میشه آخــه☺ این روزا که دیگه خداروشکر میتونی راه بری کل خونه رو دنبال من راه میوفتی هرجا میرم دنبالم میای و پامو میگیری دلت میخواد بغلت کنم هرجابرم باهام باشی آخه چون میرم سرکار هرلحظه فکر میکنی میخوام برم... الهی قربونت برم مهربونترین پسر دنیــا😚 وقتی دارم ظرف میشورم یا غذا درست میکنم پامو میگیریو شروع میکنی به هـــوم هـــوم کردن یعنی بغلم کن منم دلم نمیاد و بغلت میکنم و کنار ظرفشویی یا یه جای امن که خودمم حواسم بهت باشه میشونمت و تو هم انگار میخوای کمکم کنی و ظرف بشـــوری عــاشقتم که انقدر مــــاه منــی نگاه تو رو خدا شیطنت ازت میبــاره😚😚...
20 دی 1396

یه آخر هفته عـــالی

دو روز پیش خیـــلی یهــویی تصمیم گرفتیم ســه تایی آخر هفته بریم دهبید البته به دعوت خــانواده خیــلی گُل قهرمانی🌹 خیلی خوش گذشت و خیلی زحمت دادیم بهشون و تـــو عزیـــز دلم کلی حـــالت خـــوش شد با ببعی ها و هــــاپــو     ...
8 دی 1396

💐دانیـــال، دریــــا و یک سالگــے💐

عزیزکم سالروز نخستین تولدت خاص بود و در یادها ماند... تو در بیمارستان بستری بودی، بیمار و رنجور در آغوشم... اما بازهم سپاس خدا را که حالا، سالمی و مسئله ای چندان جدی نبود هرچند بسیار  بسیار اذیت شدی و من تصمیم گرفتم این ماه یعنی ماه سیزدهم زندگیت را به جای روز تولدت، "ماه" تولد تو بنمامم و هر روزش را برای بودنت و برای سالم بودنت در قلبم جشن بگیرم... چند روزی تو را به دریا بردم تا بسپارم دردهای حال و آینده ات را به دست آب... به دست زلالی و سخاوت دریـــا... و به دست بالاترینِ دست ها یعنــی خــــدا.... "میــلاد بـا ارزشت هــزار بــار فرخـنده و مبـــارک" عاشقانه دوستت دارم و خدا را به خاطر این عشق مادری سپاس میگو...
3 دی 1396
1